گزارش برنامۀ صعود یال شمالی قلۀ دماوند مورخ ۱۳ تا ۱۷ دی ۱۳۸۴

نفرات شرکت‌کننده:
۱- نوید چیذری (سرپرست) ۲- احمد رضا بابائی ۳- وحید حاج حسینی ۴- ماکان عرفانی ۵- علی خیرخواه ۶- سیدحسین عظیمی

شرح گزارش:

طبق برنامه ریزی قبلی روزسه شنبه مورخه 13/10/84 ساعت 14/30 بوسیله مینی بوس و یک وانت از ترمینال شرق به سمت دهکده زیبای ناندل حرکت کردیم ( چهار نفر از دوستان همراه مینی بوس آمل و دو نفر به همراه بارها با وانت آقای صالحی که از راهنمایان محلی بودند). ناندل دهکده بسیار زیبایی است که از جاده هراز 60 کیلومتر مانده به آمل (بین تونل هفت و هشت) جدا شده ودر جهت غرب بعد از حدود 20 کیلومتر جاده خاکی نه چندان مناسب به آن میرسیم جمعیت بومی حدود پانصد نفر وفقط با یک دبستان که بچه های مقاطع بالا تر به بخشهای لاریجان مراجعه میکنند و یک درمانگاه که به قول اهاالی فقط از آن نامی مانده ارتباط اهالی بیشتر با آمل میباشد و از ابتدای جاده تا ده و مسیر قله تا روی قله تلفن همراه کارایی ندارد.

دید قله از ناندل در موقع برگشت

چون مینی بوس به مقصد آمل میرفت در ابتدای جاده ناندل همه سوار وانت شده و از پیچ و تاب جاده بعد از دهکده های حاجی دلا و میان ده ساعت حدود 18 رسیده و درخانه کوهنورد ناندل مستقر شدیم در بین راه دماوند و آن همه عظمت را دیده و برای صعود لحظه شماری میکردیم هوا صاف بود و حدود 40 سانتی متر برف باریده بود و خیلی سرد بود پس از رسیدن به دهکده به تقسیم بار و مرتب کردن کوله پشتی پرداخته و شام خوردیم و آماده خوابیدن بودیم که خبر دار شدیم مادر آقای صالحی (راهنمای دماوند) فوت کردند و چند لحظه جهت تسلیت خدمت آقای صالحی رسیدیم وبعد خوابیدیم.

هدف از اجرای این برنامه تیغه سمت راست ( غربی ) مسیر عمومی شمالی بود که این مسیر از پناه گاه 4000 شمالی جدا میشد و فاقد پناهگاه میباشد.

صبح روز چهارشنبه ساعت 6/30 به طرف پناهگاه 4000 حرکت نموده ابتدا در جهت غرب و پس از عبور از دره و رودخانه به سر یال سمت چپ رودخانه رفته و به سمت کلبه های دشت حرکت نمودیم در مسیر برف خیلی کم بود و ما علی رغم بار سنگین با سرعت خوبی پیش میرفتیم و با دیدن مناظر زیبای منطقه چمن بن و کلبه های ییلاقی ده خستگی را از خود دور میکردیم و در ساعت 10 به مکانی به نام سنگ بزرگ رسیدیم ( در تابستان تا این مکان ماشین های کمک دار و وانت میتوانند بیایند) در آنجا کمی استراحت کرده و با مصرف مقداری آب میوه و تنقلات با اﻧژری بیشتری مسیررا در جهت جنوب ادامه دادیم.

محدوده سنگ بزرگ و پناهگاه 4000 بنام Camp 1 نامگذاری شده است (زمان صعود)

از اینجا به بعد شیب مسیر بیشتر شده و با حجم بیشتر برف و برف کوبی همراه است و به همین دلیل نفرات هر ده دقیقه به صورت چرخشی عوض میشود نزدیک جانپناه سرعت آرام شده و در ساعت حدود 16 همه به جانپناه 4000 رسیدیم و با صرف غذای گرم و استراحت برای روز بعد آماده میشویم( طبق پیش بینی هواشناسی از فردا بعد از ظهر هوا تغییر میکند و سعی ما بر این است که زودتر کار را به اتمام برسانیم) با نظرسرپرست و قرار قبلی تصمیم بر این بود که دو نفر همانجا مانده و آخرین تذکرات به همراه یک گوشی بیسیم به آنها داده شد .

صبح روز پنج شنبه ساعت هفت چهار نفر از دوستان با وسایل کامل جهت شب مانی حرکت را آغاز نمودند بعد از حدود 100 مترارتفاع به سمت راست ( غرب ) متمایل شده وبا بستن کرامپون با احتیاط از پایین یخچال به عرض حدود پنجاه متر (البته با توجه به حجم برف در سالهای مختلف متفاوت میباشد) عبور نموده و از یک شن اسکی به سمت ابتدای یال حرکت نمودیم و پس از رسیدن به یال کمی استراحت نمودیم و یخچال که دو طرف یال بود را دیدیم و مسیر را ادامه داده تا به ارتفاع حدود 5000 رسیدیم و در همانجا روی یک سطح صاف چادر را برپا نموده و تمام اطراف چادر را محار نمودیم (کمپ 2) وساعت 12 به داخل چادررفتیم.

محل برپایی چادر و در دور نما جانپناه 5000 دیده میشود و یخچالی که صبح از پایین آن عبور کردیم.

اول قرار بود همانروز صعود انجام شود ولی به علت تغییر هوا و احتمال اینکه به هوا تاریکشود قرار شد همانجا بمانیم و به استراحت و آب کرده برف و برنامه ریزی جهت روز بعد پرداختیم . طبق پیش بینی از غروب هوا با شروع باد تغییر نمود و تا صبح ادامه داشت .
صبح روز جمعه تیم حمله که آقایان چیذری و بابائی بودند با بستن کرامپون در ساعت 7 در هوای نه چندان مناسب با یک عدد گوشی بیسیم به سمت قله حرکت نموده مسیر به صورت گرده در آمده و درگیری با سنگ و یخ آغار شد.

بالا تر از کمپ ۲

در ارتفاع 5300 به یک دهلیز برخورد کرده که توسط رنگ قبلا علامت گذاری شده بود مسیر را از داخل آن و با احتیاط فراوان ادامه داده زیرا انتهای دهلیز به یخچال ختم میشد پس از آن بدلیل این که مسیر از میان دو یخچال میگذرد بعضی از سنگهای کناره های یخچال بسیار سست بودند به طوری که با حرکت دست کنده میشدند باد هر لحظه شدید تر شده و هوا بسیار سرد شده بود پس از عبور از این منطقه به شیب کم رسیده و دو یخچال به هم نزدیک میشوند وپس از آن یک گرده وجود دارد که به قسمت شیب خفته به نام بام برفی قله میرسد در واقع یخچال سمت چپ تمام شده و به یک دیواره ریزشی میرسد و قسمت راست آن دیواره یک گرده دارد و ما مسیر گرده را انتخاب نمودیم هوا بسیار سرد و باد به شدت میوزید از این لحظه متوجه شدیم که قله های چهار هزار متری سمت غرب در مه فرو رفته و مه رقیقی قله را پوشاند پس از اتمام گرده حدود ساعت 30/10 با توجه به وضعیت هوا که هر لحظه خرابتر میشد و با توجه به عبور از گرده واتمام سختی مسیردر ارتفاع حدود 5500 متر تصمیم به بازگشت از مسیر صعود را نمودیم با احتیاط کامل از گرده پایین آمده شدت باد بسیار زیاد شده بود و مه از سمت غرب زیاد میشد بدون معطلی و با سرعت به سمت پایین آمدیم پس از عبور از گرده و مابین دو یخچال به دهلیز رسیدیم مه مسیر را پوشانه بود و برف شروع شده بود جهت پایین رفتن از دهلیز حتما باید کارگاه میزدیم در کنار سمت غرب دهلیز از کنار یک سنگ به سختی پایین آمده و خوشحال از اینکه سختی مسیر تمام شده ( شاید دلیل این که داخل دهلیز علامت گذاری شده سست بودن سنگ های کنار دهلیز است که با توجه به سرما و یخبندان در این زمان میتوانستیم از کنار دهلیز عبور کنیم) برف به شدت میبارید و مسیر را سفید پوش کرده بود با احتیاط که مسیر را گم نکنیم حرکت کردیم و در ارتفاع 5000 هوا کمی باز شد.

ما کلا دو گوشی بیسیم داشتیم که در کمپ یک و تیم حمله قرار داشت اگر گوشی سومی در کمپ دو بود تیم حمله میتوانست از مسیر یال اصلی شمالی ( پناه گاه ها ) فرود بیاید.

در کمپ دو با دیدن هوای نامناسب و آخرین بارکه تیم حمله بالای گرده دیده شده آرام و قرار نبود و هر چند دقیقه از چادر بیرون آمده و به بالا نگاه میکردیم ولی جز مه هیچ دیده نمیشد تا اینکه دوستان تیم حمله به سلامت دیده شدند و با خوشحالی به استقبال آنها رفتیم. و با چای داغ پذیرای آنها شده و مشغول جمع آوری وسایل و چادر شدیم وساعت 30/15 به سرعت به سمت جانپناه 4000 حرکت کردیم و از مسیر صعود برگشتیم و ساعت 17 به 4000 رسیدیم و قرار شد صبح حرکت کنیم هوا در اینجا خوب بود و دوستان مستقر در 4000 چادر را بیرون جانپناه برپا کرده و شب آنجا خوابیدند.

صبح روز شنبه ساعت 8 صبح به سمت ناندل حرکت نمودیم هوا در ارتفاع بالای 5000 همچنان خراب بود.